به گزارش مشرق، مهر نوشت: حضرت ابا عبدالله الحسين(ع) پس از دريافت نامه هاي فراوان اهالي کوفه، مبني بر دعوت آن حضرت به کوفه و بر عهده گرفتن قيام مردمي بر ضد بني اميه، در آغاز پسر عمويش مسلم بن عقيل را به نمايندگي خويش به آن ديار اعزام کرد که اهالي کوفه، به ويژه شيعيان و محبان اهل بيت از مسلم استقبال شاياني کرده و بيش از 18 هزارتن با وي بيعت کردند .
مسلم بن عقيل در پي اين بيعتها که بعدها شکسته شد نامه اي براي امام حسين نوشت و آن حضرت را به کوفه دعوت کرد، امام حسين(ع) هشتم ذيحجه سال 60 قمري به همراه خانواده، فاميلان و ياران خود عازم کوفه شد.
ولي پس از گذشتن از توقفگاه شراف با سپاه يک هزار نفري عبيدالله بن زياد، به فرماندهي حربن يزيد تميمي روبرو شد.
حربن يزيد مأموريت داشت در مسير ميان مکه و کوفه به گشت زني پرداخته و در صورت برخورد با قافله امام حسين(ع) برآنان سخت گرفته و مانع ورودشان به کوفه شود.
امام حسين(ع) به محض رويارويي با سپاه خسته و تشنه حر با آنان مهرباني و همه را سيراب و از الطاف خويش برخوردار گرداند. حر که پيش از اين از امام حسين(ع) تصور ديگري داشت، در برابر مهرباني هاي آن حضرت متأثر و منفعل شد و رفتاري غيرخصمانه در پيش گرفت. ولي بنا به فرمان عبيدالله بن زياد ناچار بود آن حضرت را تعقيب و مانع ورود کاروان به کوفه شود.
در اين هنگام حر نامه اي از عمربن سعد دريافت و او مأمور شد امام را از بياباني خشک و فاقد آب و آباداني گذر دهد . پس از رسيدن به کربلا و دستور توقف به قافله امام حسين(ع)، آن حضرت پرسيد نام اين مکان چيست؟ گفتند: کربلا. امام حسين(ع) همين که نام کربلا را شنيد، گفت: اَللّهُمَّ اِنّي اَعوذُ بکَ مِنَ الکَربِ و البَلاءِ؛ اين جا، مکان کرب و بلا و محل محنت است.
حضرت فرمود: همين جا مردان ما شهيد و خون ما ريخته و حرم ما اسير مى گردد، قبر ما زيارتگاه مى شود، اين است همان نقطه اى که جدم براى انجام وظيفه به من وعده کرده است.
پس قافله حسيني در آن جا فرود آمد و خيمه هاي شرافت خود را بر افراشت و در طرف ديگر، حر بن يزيد با ياران و سپاهيان خويش اقامت گزيده و خيمه هاي دشمني و قتال با آل پيامبر(ص) را بر پا کرد.
...............................................
الارشاد (شيخ مفيد)، ص 416؛ منتهي الآمال (شيخ عباس قمي)، ج1، ص 320؛ الفتوح (ابن اعثم کوفي)، ص 871